English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6115 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dialectical materialism U اساسا اقتصادی یا مادی هستند .
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
e c e U کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
economic nationalism U ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
objectivism U ادبیات و هنر مادی مادی گرایی
european essembly U مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
standards U محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standard U محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
Economic expert [A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany] U حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
cardinally U اساسا"
materially U اساسا"
root and branch U اساسا
principally U اساسا"
mostly U اساسا"
substantially U اساسا`
in the main U اساسا
fundamentally U اساسا"
organically U اساسا
mainly U اساسا"
economic liberalism U مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
economic aggregates U مجموعههای اقتصادی ارقام کلی اقتصادی
radically U ازبنیاد اساسا
I am against the idea altogether. U اساسا"با این فکر مخالفم
to shake up [a company] <idiom> U سازمان [شرکتی را ] اساسا تغییر دادن
economic imperialism U جهانخواری اقتصادی امپریالیسم اقتصادی
dynamic condition U شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
quarterly journal of economics U مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
business cycle U دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
economic and social council U شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
economic order quantity U کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
cad U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cads U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
autarky U خود بسی اقتصادی خود کفایی اقتصادی
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
marxist economics U نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
materialist U مادی
materialists U مادی
canal U مادی
fleshly U مادی
canals U مادی
irrigation channel U مادی
rain worm U مادی
hylic U مادی
so matic U مادی
materials U مادی
worldling U مادی
material U مادی
catch feeder U مادی
corporeal U مادی
physical U مادی
overseer of irrigation channel U مادی سالار
physical science U دانش مادی
tangible assets U دارائیهای مادی
tangible property U دارائی مادی
immaterial U غیر مادی
physical coercion U اجبار مادی
materializing U مادی کردن
physicism U حکمت مادی
physical record U مدرک مادی
material U مادی جسمانی
materials U مادی جسمانی
earthen U مادی جسمانی
materialised U مادی کردن
materialises U مادی کردن
materialising U مادی کردن
materialize U مادی کردن
materialized U مادی کردن
physical dimension U بعد مادی
idiographic U مجازی مادی
matter wave U موج مادی
worldly U جسمانی مادی
spiritually U غیر مادی
physical connection U اتصال مادی
incorporeal U غیر مادی
incorporal U غیر مادی
physical device U ابزار مادی
hylozoism U فلسفه مادی
physical U مادی جسمانی
material damage U خسارت مادی
material mass U جرم مادی
materialization U مادی سازی
material incentives U انگیزههای مادی
natural philosopher U حکیم مادی
material incentives U محرکهای مادی
materializes U مادی کردن
incorporeally U بطور غیر مادی
immaterialize U غیر مادی کردن
valour U ارزش مادی اهمیت
strict liability offence U جرم مادی صرف
spiritusoity U عالم غیر مادی
superempirical U خارج از جهان مادی
superphysical U ماورای عالم مادی
primary masses U نقاط مادی اولیه
materiality U جنبه مادی ضرورت
substantiating U شکل مادی بخشیدن به
substantiates U شکل مادی بخشیدن به
substantiated U شکل مادی بخشیدن به
substantiate U شکل مادی بخشیدن به
physical element of crime U عنصر مادی جرم
valor U ارزش مادی اهمیت
spiritual U غیر مادی بطور روحانی
autism U عدم توجه بعالم مادی
transcendentalism U فلسفه خارج جهان مادی
objectivism U عین گرایی فلسفه مادی
syupersubstantial U مافق وجود یا جوهر مادی روحی
materiel U قسمت مادی یا مکانیکی هنر تکنیک
corpus delicti U عنصر مادی جرم وعمل خلاف قانون
objectify U بنظر اوردن بصورت مادی و خارجی مجسم کردن
advantaged U کسیکه در شرایط بهتری از لحاظ اجتماعی و یا مادی قرار دارد
dialectic materialism U دیالکتیک مادی مبتنی بر قبول جبرتاریخ به عنوان یک سائق عمده وقایع
atomism U عقیده باینکه جهان مادی ازذرات ریز ساده تشکیل شده است
bourgeois <adj.> U از ویژگی های این طبقه متوسط، به طور معمول با اشاره به ارزشهای مادی ادراک شده و یا نگرش مرسوم
spiritism U اعتقاد به وجود روح وبازگشت ارواح بعالم مادی روح گرایی
antimateriel ammunition U مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
pork barrel U برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
they are all of one mind U هستند
are U هستند
ScriptX U هستند
plants indigenous to that soil U هستند
economical U اقتصادی
socio economic U اقتصادی
economic U اقتصادی
economy U اقتصادی
economies U اقتصادی
there are numbers who U بسیاری هستند که
they are at loggerheads U هر دو سنگ یک من هستند
they are well matched U هم کفو هستند
who are they? U انها کی هستند
economic behaviour U کردار اقتصادی
economic choice U انتخاب اقتصادی
economic classes U طبقات اقتصادی
economic appraisal U ارزیابی اقتصادی
economic analysis U تحلیل اقتصادی
economic surplus U مازاد اقتصادی
economy factor U ضریب اقتصادی
economic system U نظام اقتصادی
economic theory U نظریه اقتصادی
economic thought U تفکر اقتصادی
economic commission U هیئت اقتصادی
economic conflict U تضاد اقتصادی
economic dynamics U پویائی اقتصادی
economic domination U تسلط اقتصادی
economic doctrines U دکترین اقتصادی
economic doctrines U اموزههای اقتصادی
economic disincentives U بازدارندههای اقتصادی
economic development U توسعه اقتصادی
economic structure U بنیان اقتصادی
economic depression U بحران اقتصادی
economic decisions U تصمیمات اقتصادی
economic crisis U بحران اقتصادی
economic council U شورای اقتصادی
economic cost U هزینه اقتصادی
economic stringency U محدودیت اقتصادی
economic constraint U محدودیت اقتصادی
economic efficiency U کارائی اقتصادی
economic thought U اندیشه اقتصادی
economic trend U روند اقتصادی
autarky U استقلال اقتصادی
homo economicus U انسان اقتصادی
concerns U واحد اقتصادی
concern U واحد اقتصادی
blockaded U محاصره اقتصادی
economic variable U متغیر اقتصادی
economic geography U جغرافیای اقتصادی
blockading U محاصره اقتصادی
autarky U بی نیازی اقتصادی
flucuations U نوسانات اقتصادی
economic union U اتحادیه اقتصادی
diseconomy U فقر اقتصادی
economic stabilization U تثبیت اقتصادی
economic refugee U پناهنده اقتصادی
economic unity U یکپارچگی اقتصادی
economic value U ارزش اقتصادی
economic warfare U جنگ اقتصادی
economic warfare U مبارزه اقتصادی
economic waste U اتلاف اقتصادی
economic wealth U ثروت اقتصادی
economic welfare U رفاه اقتصادی
business cycle U دور اقتصادی
blockades U محاصره اقتصادی
economic stability U ثبات اقتصادی
economic profit U سود اقتصادی
economic problems U مشکلات اقتصادی
economic problems U مسائل اقتصادی
economic principles U اصول اقتصادی
economic pressure U فشار اقتصادی
economic power U قدرت اقتصادی
economic potential U نیروی اقتصادی
economic potential U قدرت اقتصادی
economic policy U سیاست اقتصادی
economic plan U برنامه اقتصادی
economic paradoxes U تناقضات اقتصادی
economic organization U سازمان اقتصادی
economic nationalism U ناسیونالیسم اقتصادی
economic motivation U مشوق اقتصادی
economic progress U پیشرفت اقتصادی
economic progress U ترقی اقتصادی
economic prosperity U رونق اقتصادی
economic significance U اهمیت اقتصادی
economic self sufficiency U خودکفائی اقتصادی
economic statistics U امارهای اقتصادی
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1incentive
1the selected wells are 5 boreholes only, and desired samples quantity is 150-200 kg
1The present situation in Afghanistan is quite problematic. The country has very little in the way of existing infrastructure, and no real prospects for economic growth aside from the illegal drug trad
1Simultaneously, those engaged in the work of basic disciplines have become increasingly aware of the of organizations in society and have begun to concentrate attention on relevant problems.
1Both the Afghan government and the international society agree that Afghanistan confronts major challenges before mining becomes the country’s economic lifeline and help create creation of a more self
1conscious
1Youths are strongly influenced by the media
1wife is life life is knife knife kill the life
1i wish to wish the wish the wish you wish to wish the wish
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com